اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

میبینین تو ر و خدا؟  صفحه ی browser هام همشون همینطوری شدن!!! یه extension ی نصب شده خود به خود که هر چی ریمو می کنم حالیش نمیشه دوباره روز از نو روزی از نو! حالا 2 روزه علاوه بر کروم، اکسپلورر هم شده! فکر کنم واگیردار بوده! دیوونم می کنن! دیگه نمیدونم به چه زبونی بفهمونم آقا من این تبلیغاتارو نمی خوام، همه تنظیماتارو کنسل کردم  نمیدونم اینا از  کجا سبز شدن!!! اه!

تبلیغات

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۵ دی ۹۳ ، ۱۸:۳۴
میم.خ

غافلند این خلق و از خود بی خبر

لاجرم گویند عیب یکدیگر

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۹ دی ۹۳ ، ۲۰:۵۶
میم.خ

می دونم تو زندگی هر کسی بالا و پایین زیاده

وقتی ازش خواستم بگه اوضاع چطور پیش خواهد رفت و مشکلات چگونه خواهند بود...

برخوردهای اطرافیان... عقاید گوناگونشان... آینده... حال... من...

ازم صبر و تحمل خواست...

بهم گفت هر عقیده و علمی داری ، داشته باش... باید توکل کنی... 

فال حافظ

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۲ دی ۹۳ ، ۲۳:۰۵
میم.خ

روز دانشجو رو رسماً از تاریخ حذف کردن!

پدربزرگ یارو تو دانشگاه می میره هزارتا بنر میزنن و تسلیت می گن... حالا امروز پرنده پر نمی زنه تو دانشگاه... جایی که خونه ی دانشجوِ بهش تبریک نگن، کجا بگن؟

مسئولین باحالین! آدم حساب نمیکنن دانشجوهای خودشونو!

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۶ آذر ۹۳ ، ۱۱:۲۴
میم.خ

همیشه اینو دوس داشتم :

بار الها...

از کوی تو بیرون نشود

پای خیالم

نکند فرق به حالم...

چه برانی

چه بخوانی

چه به اوجم برسانی

چه به خاکم بکشانی...

نه من آنم که برنجم

نه تو آنی که برانی...

نه من آنم که ز فیض نگهت چشم بپوشم

نه تو آنی که گدا را ننوازی به نگاهی

در اگر باز نگردد...

نروم باز به جایی

پشت دیوار نشینم چو گدا بر سر راهی

کس به غیر از تو نخواهم

چه بخواهی... چه نخواهی...

باز کن در که جز این خانه مرا نیست پناهی...

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۷ آذر ۹۳ ، ۱۸:۰۰
میم.خ

انقدر این روزا مشق دارم که کلافم...

از صبح مدام پلک چشم چپم می پره... خستم...

دلم لک زده واسه یه گشت و گذار حسابی... یه تفریح... یه خرید عالی...

حالم از غذاهای دانشگاه بهم می خوره... دلم دستپخت مامانمو می خواد... 

دلم می خواد صبح که از خواب بیدار شدم اون برام چای دم کرده باشه...

دلم میخواد تو اتاق عزیز خودم روزمو شب کنم و شبمو صبح...

دلم این آدمای جدید دوروبرمو نمیخواد...

نه اینکه از این هفته های تکراری که میگذره خسته شده باشم... به هر حال زندگی ههمینه... اما دلم می خواد آزادانه تر زندگی کنم... 

نمیخوام غر بزنم :(

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ آبان ۹۳ ، ۲۳:۲۱
میم.خ

یعنی انقدر آدمای این دوره و زمون بی ارزش شدن...؟

چرا باید این جنس مذکر شرف و آبرو و غیرت (به اصطلاح!) مردونه شو به حراج بذاره؟

چرا باید بعد از این جریانات اسید پاشی بیاد تو خیابونو دخترا و زنای کشورشو با آب یا ... بترسونه؟ این ملت مگه آآآآآآآدم نیستن؟ مگه برای حسین تکیه و عذاداری راه نمی اندازن؟ مگه نمیدونن حسین گفته دین نداری آزاده باش!!! آدم باش!!!! آدم! 

کی دلش میاد یه همچین بلایی یه همچین اذیت و آزاری سر خودش یا عزیزش بیاد...؟

چرا این ملت دست از این فرهنگ پوسیده و درب و داغونشون بر نمیدارن؟  چرا باید همه چی رو به مسخرگی و بازی بگیرن؟ چرا راجع به هیچی فکر نمیکنن؟

چرا... چرا... چراااااااااا؟؟؟!

از یه استادی شنیدم که میگفت دوستی داشتم فوق العاده باهوش و مذهبی... الان یه کشور اروپایی زندگی میکنه... یه زندگی فوق العاده آروم و سالم... دلیل رفتنش خیلی جالبه، گفت چون به این نتیجه رسیدم که اگه بخوام مسلمون بمونم، تو ایران نمیتونم! پس رفتم!   و این همون حرف خدا نیست که در زمین هجرت کنید اگر نمیتونید اونطور که میخواید زندگی کنید و به شما ظلم میکنن؟؟؟؟

فقط اینو میخوام بگم که چرا این ملت پر از حرف های تو خالین؟ پر از ادعاهای بی جا؟ چراااااا حرف می زنن و عمل نمی کنن...

اگر اعتقاد نداری عمل نکن!

اگر عمل نمیکنی نگو!

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۰۸ آبان ۹۳ ، ۱۴:۴۲
میم.خ

می گویند زمان طلاست...

اما من چشیده ام...

دروغ میگویند...

زمان آتش است!

ثانیه به ثانیه اش می سوزاند و تا به شعله ات نکشد نمی گذرد...

من چشیده ام...

من...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۳۰ مهر ۹۳ ، ۱۳:۰۸
میم.خ

وقتی انتخاب بین چندتا لباسی که خیلی دوسشون داریم انقدر سخته چطور با بی رحمی تمام این بچه های بیچاره رو  به چالش انتخاب یکی از پدر یا مادر می کشیم و میگیم کدومو بیشتر دوس داری؟ ظلمه به خدا!!!

۲ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۲۴ مهر ۹۳ ، ۲۱:۴۸
میم.خ

آآآآآآآآآآخ دلم تنگ بود واسه این خونه...

هرچند مدتش خیلی کوتاهه...

بازم بهتر از موندن تو خوابگاهه...

:فیلینگ هپی

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۳ ، ۰۰:۳۴
میم.خ