اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

۳ مطلب در خرداد ۱۳۹۳ ثبت شده است

یه وقتایی هست... بعد از اینکه حرفتو زدی... با خودت می گی نکنه من دارم اشتباه فکر می کنم؟ ولی طبق منطق و عقل خودت اون کاری که کردی و اون حرفی که زدی درسته... اما یه چیزی جلوتو می گیره که به خودت اعتماد کامل نداشته باشی... نمی دونم این ناشی از اینه که من یه انسانم و در مقابل خدا قرار دارم و اگر قرار بود کامل و بی عیب باشم و درست و غلط همه چیز رو بدونم دیگه اسمم انسان نمی شد و بنابراین هرکاری هم که بکنم نباید انتظار داشته باشم 100% از درست یا غلط بودنش آگاه باشم... یا اینکه مشکل از خودمه و به نظراتم ایمان کامل ندارم و این شک به وجود میاد.... ولی هر چی که هست... خدا خودش می دونه که همیشه خواستم عادلانه رفتار کنم و این سخته... یعنی ممکنه جایی از ایمانی که به نظرات و عقاید و منطقم دارم از پایه و ریشه غلط باشه...؟ نه... نمی دونم... اصلا از کجا باید بفهمم...؟

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ خرداد ۹۳ ، ۰۰:۲۳
میم.خ

بعد از 4 سال...

after 4 years...

امام رضا

۰ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۲۱
میم.خ

دل دیوانه

   

       دل اگر دیوانه شد دارالشفای صبر هست        

می کنم یک هفته اش زنجیرو عاقل می شود

                                               

وحشی بافقی

۲ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ خرداد ۹۳ ، ۱۳:۰۰
میم.خ