اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

جمعه 93/2/19

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۱:۳۹ ب.ظ

به حدی پاهام درد می کنه که فکر کنم سال دیگه بی خیال نمایشگاه کتاب بشم...

هم پولت خرج میشه... هم خسته و کوفته میشی... ولی خوبیش اینه که میتونی بعضی کتابای دلخواهتو بخری... یا حتی از نویسنده ها امضا بگیری... :)

جدا از این خستگی جسمی...

با روح چه می شه کرد...

با انتظار برای تعیین سرنوشت دو سال آینده...

خدایا کمکم کن!

موافقین ۲ مخالفین ۰ ۹۳/۰۲/۱۹
میم.خ

نظرات  (۱)

۲۰ ارديبهشت ۹۳ ، ۰۱:۲۵ کــربــ بلایی محـب
سلامــ
از خدا میخوام بهترین ها برات رقم بزنهــ
صدایت که میکنم نزدیــک باش . . .
زاری که میکنم  مهــربـان باش . . .
درد دل که میکنم  گـوش باش . . .
غیر از تو کسی با من اینگونه نیست
پس ای معبودم با من باش که بیشتر از همه به تو محتاجم
با من باش معبود من . . .
من برایت خدا را آروز دارمــــــ ...

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی