الهی! (1)
پنجشنبه, ۲۸ فروردين ۱۳۹۳، ۰۱:۳۰ ب.ظ
الهی! مشرب می شناسم، اما وا خوردن نمیارم.
دل تشنه و در آرزوی قطره یی می زارم.
سقّایه مرا سیری نکند، من در طلب دریایم.
برهزار چشمه و جوی گذر کردم،
تا بو که دریا دریابم!
در آتش عشق، غریقی دیدی؟ من چنانم!
در دریا تشنه یی دیدی؟ من، آنم!
راست به متحیّری مانم که در بیابانم،
فریادم رس که از دست بی دلی به فغانم!
۹۳/۰۱/۲۸