اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

۱۵ مطلب با موضوع «آشفته بازار ذهن» ثبت شده است

انتظار سخت است...

انتظار لحظاتی تمام نشدنی است...

انتظار دقایقی عذاب دادنی است...

اما

خوشحالم

کسی را اینگونه زحمت نخواهم داد...

خوشحالم

کسی در انتظار نیست...

در این دنیای کوچک؛ کسی به انتظار خبری از من و احوالم نیست...

خوشحالم...


 92/6/26  

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۵۲
میم.خ

با وجود هوای لطیف شبه بهاری...

با حضور سرمای بسیار اندک زمستانی...

اما... اکنون...

در نیمه شبی از این شب های طولانی...

تن من،

مملو است از احساس آشنای یخزدگی...

 91/10/22  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۶:۱۱
میم.خ

خسته ام از این سکوت طولانی

بریده ام از این خستگی های پی در پی

اما...

آسوده نیستم از خیال های درهم و گنگ

بیگانه نیستم با بی خوابی های شبانه

من...

سردرگمم!

راهی نشانم بده!

چراغی پیش راهم قرار بده!

مرا با افکار پریشانم تنها مگذار...

  91/8/30  

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۴۳
میم.خ

آسمان! تماشا کن چشمانم را...

حتی هنگام باریدن نیز تنهایت نمی گذارند...

سالهاست... پا به پای تو، در پاییزت می بارند...

بلکه در این روزها تنها نمانی...

میدانند... می دانم... می دانی...

تنهایی چه سخت است...

میم.خ 91/8/25

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۶
میم.خ

اگر دیدیـــــــ ...

               یکی یکی...

               دلت را می سوزانند...

                        می شـکنند...

بدانــــــــ ... زمانی...

               یکی... فقط... یکی را...

                                             سوزاندی...

                                             شکستی...

 91/5/16  

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ فروردين ۹۳ ، ۱۳:۱۸
میم.خ