اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «پاییز» ثبت شده است

سلام مجدد

اصلا فکرش رو نمیکردم بیش از یک سال سراغ این دفتر خاطرات مجازیم نیومدم... و البته بیشتر از اون باورم نمیشه که همین اندک بازدید کننده هم در نبودم ثبت شدن...

خیلی دوست دارم روزانه ها و دنیام رو بیشتر در اینجا به اشتراک بذارم اما بسیار مشغول درس و تلاش برای ساختن آینده ام...

امیدوارم پست بعدی رو وقتی بذارم که خبر خوشی برای گفتن داشته باشم...

فعلا این عکس پاییزی زیبای تازه از تنور دراومده رو قبول بفرمایید تا بعد...

Fall in Forest

پس فعلا...

۱ نظر موافقین ۲ مخالفین ۰ ۱۱ آذر ۹۸ ، ۰۰:۳۹
میم.خ

آسمان! تماشا کن چشمانم را...

حتی هنگام باریدن نیز تنهایت نمی گذارند...

سالهاست... پا به پای تو، در پاییزت می بارند...

بلکه در این روزها تنها نمانی...

میدانند... می دانم... می دانی...

تنهایی چه سخت است...

میم.خ 91/8/25

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ ارديبهشت ۹۳ ، ۱۵:۳۶
میم.خ