اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

۱ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «اتاق» ثبت شده است

پشت پنجره اتاقم یه درخت بلند و سرسبزه... درخت گیـــــــــلاس...

اما حیف که میوه هاش فقط دیده میشن و دستم بهشون نمیرسه...

چقد بده اونی که ادم می خواد صبح تا شب جلو چشمش باشه ولی بدونه دستش بهش نمی رسه...

درخت گیلاس 

۳ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۴ ، ۱۶:۵۷
میم.خ