اتاق مه

اتاق مه

دیوارهای اتاقم یادآور خاطرات زیادیست . هم خوب هم بد...
با آن بزرگ شده ام...
و حالا دوست دارم اینجا هم اتاقی داشته باشم تا علاوه بر ثبت خاطرات گذشته و حالم، بعضی روزمرگی ها، دیده ها و ذهنیاتی که در جریان نسبتا آرام و بعضاً متلاطم زندگی ام رخ می دهد را ماندگار کنم...


میم.خ

مرحله بعد...

شنبه, ۱۴ بهمن ۱۳۹۶، ۱۱:۵۸ ب.ظ

مدت هاست که از حال و هوای نوشتن درآمده ام...

یاری پیدا کرده ام که بیشتر حرفهایم را برایش می گویم و در واقع دیگر مجالی برای نوشتن باقی نمی ماند...

اما نه... میخواهم از سر گیرم این سنت حسنه را... حالا که مرحله ای دیگر از درس و زندگی را از سر گذرانده ام و شاید اندکی از دل مشغولی های سابقم کاسته شده است..

خدایا شکرت...

برای داده و نداده ات...

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۶/۱۱/۱۴
میم.خ

نظرات  (۱)

چه عجب ما شما رو رؤیت کردیم؟
یار مبارکه انشاءالله همیشه خوش خبری و آرامش:)
پاسخ:
خیلی سرم شلوغ بوده...  بسیار ممنونم و همچنین اتفاقای خوببرای شما... 

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی